حسرت

ادبی

حسرت

ادبی

شبهای خیال

شبهای یک خیال ترم خواب می شود 

با ماه  

چه آرزویی کنم تو را  

شوق نگاهی ندارم ای دریغ 

امید را به شام کدامین پسین کشم 

از لحظه ات رهایی نمانده است 

وین تار و پود منی را که یاد توست 

مهتاب ترین لحظه ای        خدا 

در باورم خیال تو را می کشم  

گناه 

شبهای یک نگاه تو را در خیال خویش 

این باورم  

شب و روسیاهی ام 

 

 

12/07/88 

نظرات 7 + ارسال نظر
نیما یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:26 http://tavoos.blogsky.com

قشنگ بود امیدوارم همیشه موفق باشی !

امیدالله یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 13:21 http://www.omidullah.co.cc

دورد
وبلاگی قشنگی دارید Really Goodn
خوب اگه به تبادل لینک اماده ای

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 13:19

رامتین دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 23:52 http://www.ufolove.wordpress.com

فقط کتاب ارابه خدایان موجود است که در وبلاگم هست.

やすひと えんどう جمعه 8 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:10 http://www.yasuhito7.blogfa.com

اگه با شعرها اسم شاعراشونو هم بذاری بهتر میشه

به اتهام غزل یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:01 http://gazalvare.blogsky.com

سلام
شعر زیبایی بود
وقتی به رو ز میشی خبر بده
با یک غزل
تو را من
چشم در راهم
به امید دیدار

ابوذر اکبری دوشنبه 2 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 14:16 http://boghzebaroon.persianblog.ir

تو به فکر بازیِ خود

من به فکر این تهاجم

تو به فکر کاردستی

من تو بن بستِ شما گم

تو دلت غوغائی بر پاست

قصه ی دیروز و فرداست

یه حکایت از گذشته

قلبی که تنهای تنهاست

تو سکوتت یه بغل حرف

معنیِ عاشقی کمتر

حسرتِ روزای روشن

از من و ستاره برتر

طالع ما چه جسور بود

خودخوری با حرفِ زور بود

رنگی از عالم باقی

انگاری یه قصر نور بود

تو نه همزادی واسه من

که بخوام ازت جدا شم

نه تو دل بحث و اشاره

که بخوام یه نم ندا شم

تو سکوتت یه بغل حرف

ذره ای سادگی بیشتر

از تو تا اینور واژه

همه مرغای هوا پر ٢




دلِ آبیَـم واسه تو

یه نفس خونه می باره

نه که قصه خوندنی نیست

غربتِ تازه میاره

خیالِ اون قصر نوره

عشقی بودنم چه جوره

نگو روشن شده روزات

واسه من سادگی گوره

اگه این کلبه خرابه

نداره قابلتو جون

بدون ارزون نفروختم

زیر دِینی کهنه مهمون

توی روزای بهاری

سهم من هِی بی قراری

کاراتو یه دور مُرور کن

سورپریز برام چی داری

نقشه های تو همش کشک

قسمتِ تو هم شده اشک

زندگی بازیچه نیستش

به گذشته نبریم رَشک

اگه این کلبه خرابه

واسه تو معنائی داره

خونه ی دلت همینجا

دستامون خـدائی داره . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد